حذفیات کنکور سراسری 1400

حذفیات کنکور سراسری ۱۴۰۰ اعلام شد فاطمه زرین‌آمیزی، سخنگوی سازمان سنجش آموزش کشور: 🔹میزان و نحوه تاثیر سوابق تحصیلی در آزمون سراسری سال ۱۴۰۰ همانند سال ۱۳۹۹ حداکثر ۳۰ درصد با تاثیر مثبت است، همچنین مواد و ضرایب دروس امتحانی و دروس موثر سوابق تحصیلی آزمون سال ۱۴۰۰ همانند سال ۱۳۹۹ است. 🔹بر اساس مصوبات

رویداد مهم ساعت زمین

    ‍ ‍ همزمان با رویداد ساعت زمین؛ پل قوسی تقاطع ولایت کرمانشاه خاموش می‌شود 🌸مدیر زیباسازی و بهسازی شهری شهرداری کرمانشاه گفت: پل قوسی تقاطع ولایت به احترام زمین یک ساعت خاموش می‌شود. 🌸به گزارش مرکز اطلاع رسانی روابط عمومی شهرداری کرمانشاه، دکتر احسان احمدی نصر اظهار داشت: در راستای حمایت از انرژی

بررسی جامعه شناختی شوراهای اسلامی شهر( بخش دوم)

‍ 🌸بررسی جامعه شناختی شورای اسلامی شهر(بخش دوم) ✨نویسنده: دکتر رستم علی اکبری(استاد دانشگاه و پژوهشگر)✨ 📌عواملی که سبب پیدایش پدیده فقدان نهادینگی در شوراها و راهبردهای مربوط به آن می شوند عبارتند از: 1⃣ساختار متمرکز نظام اداری، 2⃣قوانین مبهم 3⃣فقدان سنت های دموکراتیک نظام اداری ایران متمرکز است و در آن نهادهای محلی دموکراتیک

رستم علی اکبری:
فساد اقصادی،با نگاهی به همه بابک زنجانی ها!!!

«فساد اقتصادی، با نگاهی به همه بابک زنجانی ها!!!!» نویسنده: رستم علی اکبری (دانشجوی دکترای حقوق کیفری و جرم شناسی، استاد و پژوهشگر دانشگاه) فساد مالی کلان در کشور را می‌توان معلول یک علت اساسی و زیربنایی دانست: توزیع ناعادلانه و بد قدرت در کشور. تا زمانی که الگوی توزیع قدرت اصلاح نشود، آمد و

«اهمیت انجمن های ادبی»

یادداشت/پایه و بنیان شکل گیری مکتب های ادبی درغرب انجمن های ادبی است. در اواخر قرن شانزدهم ونیز قرن هفدهم نخستین انجمن ها ادبی شکل گرفت. به خاطر تحولات زندگی بشر و نوع ارتباطات زمینه ای فراهم شد تا شاعران جوان برای اولین بار دور هم جمع شوند ایجاد تشکل‌های ادبی، شکل گیری انجمن ها،

شعر و پادکست از عبدالله سلیمانی

‍ ‍ از خرام تو در باران چه بارید در این معرکه! تا هنوز افتان و خیزان در فکر تقسیم فکرهایم برتو ،این‌جا می‌نویسم:طنینِ تغزل ِیکی معرکه حاصل جمع، جمع ِخاطر پریشان باشد ، با این تبصره؛ اوج ها، دزدیده نشود، تشویش ِچشم،ممنوع، مسیر، مشروط به چتر نباشد، آسمان هرچه خواست، ببارد. اگر تقدیر،تحریم باشد

نقدی بر شعر ابراهیم آرمات
در درگاه پنجره صبح با زنی که شالش طعم شرجی و آزادی می دهد... برهنگی را می گیرد از تهاجم فرهنگی دکمه های محکم مانتو با مردهای آنسوی دیوار درد مشترک دارند حرفی که در دهان کوچه مانده بوسه های ست که در آستین داری چرخش نیم درجه به سمت سایه هایی که قیام کردند در خروج اضطراری نمیخواهم دل بکنم از تاریکی که ایستاده در آستانه شهوت و خشم ایستاده ای نوک پنجره با کوچه سخت گیرانه رفتار میکنی که کسی درخت نشود سایه نشود شالم اما کنده نمی شود از اضافه های تنت بردارم تعادل سرهایی که ایستاده اند در تاریکی چشم هایی که زوم کرده اند درلحن سایه ها صدای ترک خوردن نگاهشان اعماق صورتم را می شکافد من در ابعادی نامعلوم تمایلم اضافه های تن توست که در تهاجم تاریکی بیرون زده از پنجره نام تو را از سایه ها بیرون کشیده ام لب های تو صرف نمی شود در عصبانیت و دلهره صرف نمیشود در تردید و هوای خاکستری دچار حس نامریی ام باد که بویی از تو ندارد در سرپنجه اش رفتار خشک موهای مجعدم را ترک می کند درختی تنومندم حرف های تو درمن جوانه می زند شال سبز می شوم در قدمگاه پناه میبرم ب سایه هایی که وارونه از دیوار بالا می روند پنجره را فتح می کنند این فریاد یک زن است زنی که عبور می کند از عصر مشروطه زنی ک با حجاب کشف می شود در عصر رضاخانی با چادرخودش را اعدام می کند ساعت 5 عصر میدان انقلاب نوع نگاه و پرداخت در ارتباط با مضمون متفاوت است. در این اثر شاعر بیشتر با تصاویر متحرک و نشانه سازی ایجاد فضا و حادثه می کند. مضمون اثر اجتماعی ست با رگه های عاشقانه و سیاسی و موضوع زن است. ساختار متمرکز گراست و از نظر پیچیدگی به زبان متوسط کار سروده شده است. موتیف مقید زن و موتیف های آزاد: شال، چادر، بوسه، فریاد، برهنگی و... نشانه سازی از ابزار های مهم این اثر است. نشانه سازی سه جزء دارد: 1)نشانه 2)مدلول :چیزی که به نشانه دلالت دارد 3)اینترپِرِنت یا تغییر کننده : که از ارتباط بین نشانه و مدلول نتیجه گیری می شود مثل ارتباط بین کفش و ردپا.
شعر : بیستون

‍ ‍ بیستون بیستون ! کوه جدا مانده ز یاران ، تنها سرفرازی به تو آموخته ، دوران ، تنها بیستون ! بغضِ ورم کرده ی پابندِ ستم ای به حق ، راست ترین قامتِ زندان ، تنها زین صلابت که توداری به نگاهی کافیست لرزه افتد به دل و دستِ نگهبان ، تنها دیرگاهیست

شعر : بغض

بغض روحم آزرده شد از این همه رسوایی بغض بغضِ یک باغِ سیاه از شب و تنهایی بغص غنچه هایش به تبر های خزان ، در خون غرق ریشه ها نیز ، گره خورده ی بی پایی بغص سروهای کهنِ طعمِ بهاران در کام مات و مبهوت ، زسر ریزی و پیدایی بغص بغضهایی که