آئین های پیشین از دیدگاه شاهنامه
علی کرمی
آئین های پیشین از دیدگاه شاهنامه

آیین های پیشین از دیدگاه شاهنامه شاهنامه نسبت به آیین و نوع دین، حساسیتی یا قضاوتی ندارد از ادیان مختلف در ایران تنها دو واژه ی خدا و اخالق مد نظر است » فردوسی از قول نوشیروان به موبد پند می دهد که نباید به خاطر دین جنگید هرکسی دینی دارد یکی بت برست است و دیگری پاک دین و از گفتار دنیا ویران نمی شود … بپرسید موبد زشاه زمین سخن راند از پادشاهی و دین که بی دین جهان به که بی پادشاه خردمندباشد بر این بر گواه چنین داد پاسخ که گفتم همی شنید این سخن مردم پاک دین جهان دار بی دین جهان را ندید مگر هرکسی دین دیگر گزید یکی بت پرست و یکی پاک دین یکی گفت نفرین به از آفرین زگفتارویران نگردد جهان بگو آنچ رایت بود در نهان …در شاهنامه گذار از دینی به دینی دیگر معموال یامسکوت مانده یا بسیار کم اهمیت تلقی شده است بطوری که مرز دین های گوناگون را نمی توان تشخیص داد هر چه هست ایزد پرستی است منتها هر کس آنطور که خود می فهمد به همین دلیل هم هست که در مورد دین زرتشت و یا دین مسیحی حرارت خاصی چه مثبت و چه منفی از خود بروز نمیدهد « حماسه داد314 جنگ های دینی و مذهبی حتی کشته شدن دو پیامبر یعنی مانی و مزدک در شاهنامه موضوع جالب و مهمی نیست و قضاوتی در این باره توسط شاهنامه نمی شود » مجادله بر سر مذهب برای فردوسی به هیچ وجه لذت بخش نبوده است « نولدکه حماسه ملی ایران ترجمه بزرگ علوی مرکز نشر سپهر تهران 51 صفحات 4و6و 7 شاهنامه تأسفی از مرگ مانی نمی خورد . جهانی بر او آفرین خواندند همی خاک بر کشته افشاندند فردوسی درباره ی مرگ مزدک می گوید. سخن گو با دانش و رای بود فریبنده مردی و دانش فروش -2پادشاهان در شاهنامه مورد نقد قرار می گیرند مورد انتقاد پهلوانان و بزرگان حتی مردم هستند. در حالی که در دین اطاعت مطلق از پادشاه جز وظایف دینی محسوب می شود. وگر سر بپیچم ز فرمان شاه بدان گیتی آتش بود جایگاه ازاویم دوزخ و ازویم بهشت -3 شاهنامه بر اساس روایات ملی است که با روایات دینی تفاوت هایی دارد و واکنش مردم در درازنای تاریخ در برابر موبدان درباری بیان می کند در روایات دینی سیمرغ که راه کشتن اسفندیار را به رستم نشان می دهد نمی تواند مرغی فرخنده باشد در حالی که در روایات ملی سیمرغ یعنی مرغ خورشید مرغی فرخ بال است. درروایات دینی رستم به خاطر کشته شدن اسفندیار متهم است اما در روایات ملی و شاهنامه رستم قهرمان ملی است» رستم قهرمان دفاع از خوبی است دفاع از انسانیت انسان است اسفندیار قهرمان دین بهی است داعیه دار است که دنیا را زیر نگین این دین در آورد و باالخره رستم او را شکست می دهد منطق رستم قوی تر است« داستان داستان ها برخی پهلوانان و قهرمانان که در روایات ملی نمونه ی بهترین انسان ها هستند در روایات دینی مطرود بوده اند » معارضه ی اندیشه ی رستمی با تشرع تنها در نبرد با اسفندیار ابراز نمی شود این امر ریشه ی کهنه ی خانوادگی دارد نیاکان رستم سام و گرشاسب هیچ یک از نظر دینی عنصر مطلوبی نیستند به روایت بندهشن سام به سبب قصوری که در حفظ دین مزدایی کرد از چشم اهورا مزدا افتاد… گرشاسب نیز مانند سام بر اثر ارتکاب به گناه نظر لطف اهورا مزدا رااز دست می دهد« داستان داستان ها ص80 -4 تفکر شاهنامه بر این است که دین در جاهایی که در حوزه ی اخالق عمل می کند خوب است و در جاهایی که عمل کرد و رفتار سیاسی و نزدیک به قدرت است نابودی و تخریب و ظلم و فساد به بار می آورد گروهی که آتورنیان خوانی اش برسم پرستندگان دانی اش جدا کردشان از میان گروه پرستنده را جایگه کرد کوه بدان تا پرستش بود کارشان نوان پیش روشن جهان دارشان آتورنیان در کوه به عبادت می پردازند و کاری به حوزه ی سیاست قدرت ندارنداما جمشید که می گوید » همم شهریاری همم موبدی« فرجامش آن است که » به اره مرو را به دونیم کرد « انسان را به یاد جمله ای می اندازد که بر اساس آمار تاریخی و به اغراق می گوید قدرت و معرفت قابل جمع نیستند اما چیزی که از این ها مهم تر است رفتار کسانی است که پاسدار دین هستند از قبل دین به پست و مقام موبدی نایل آمده اند و قرار است که مراقب باشند که بی رسمی و ظلم و بیداد نباشد وقتی که جمشید» زیزدان بپیچید و شد ناسپاس« و گفت که » جز از خویشتن را ندانم جهان « عکس العمل موبدان چه بود همه موبدان سرفگنده نگون چرا کس نیارست گفتن نچون همه ایرانیان در برابر ستم واکنش نشان می دهند االموبدان از ان پس بر امد از ایران خروش پدید امد از هر سویی جنگ و جوش سیه گشت رخشنده روز سپید گسستند پیوند با جمشید در ماجرای ضحاک و ظلم و ستم او اولین بار کلمه ی پاک دین برای مرداس می آید بز و شیر ومیش بد همچنین به دوشندگان داده بد پاک دین این مرداس پاک دین پسرش ضحاک است و همسرش » پژوهنده را راز با مادر است « ضحاک ظلم وستم بسیار می کند مغز جوانان را به مارهامیدهد. بجز مغز مردم مدهشان خورش مگر خود بمیرند از این پرورش هنر خار جادویی ارجمند نهان راستی آشکارا گزند شده بر بدی دست دیوان دراز به نیکی نبودی سخن جزبه راز کجا نام ور دختری خوب روی به پرده درون بود بی گفته گوی پرستنده کردیش در پیش خویش نه رسم کی بد نه آیین کیش همه ی ایرانیان از جمله آشپزان دربار، فریدون، فرانک ،آبتین گاو برمایه نگهبان مرغزار مردان کوچه و بازار در ماجرای انقالب علیه ضحاک نقش داشتند. اال موبدان !دربار آنچه نظریه ی ما را اثبات میکند این است که فقط یک مرد دینی دخالت میکند آن هم موبد کوه نشین در البرز کوه بوده است نه موبد در باری. به روز چهارم بر آشفت شاه بر آن موبدان نماینده راه که گر زنده تان دار باید بسود وگر بودنی ها بباید نمود همی موبدان سرفگنده نگون پر از هول دل دیدگان پرخون این است کاربرد دین درباری که ضحاک به موبدان می گوید یک محضری بنوییسید و همه امضا کنید . از آن پس چنین گفت به موبدان که ای پر هنر با گهر بخردان…. یکی محضر اکنون بباید نوشت که جز تخم نیکی سپه بد نکشت نگوید سخن جز همه راستی نخواهد به داد اندرون کاستی زبیم سپه بد همه راستان بدان کار گشتند هم داستان و همه با او هم داستان می شوند و کاوه بدان ها می گوید: خروشید کای پای مردان دیو بریده دل از ترس گیهان خدیو یک بار دیگر در زمان پادشاهی گشتاسب دین درباری شکل می گیرد . کشیدند شمشیر و گفتند اگر کسی باشد اندر جهان سر بسر که نپسندد ورای ودین آوری سر اندر نیارد به فرمان بری نیاید به درگاه فرخنده شاه نبندد میان پیش رخشنده گاه نگیرد از او راه و دین بهی مرین دین به راه نباشد رهی به شمشیر جان از تنش بر کنیم سرش را به دار برین بر کنیم اسفندیار می گوید نخستین کمر بستم از بهر دین تهی کردم از بت پرستان زمین کسی از جنگجویان گیتی ندید که از کشتگان خاک شد ناپدید ازرنگ گل تارنج خوارص877 یکی دیگر از شخصیت های دینی در شاهنامه همان جاماسب وزیر گشتاسب و داماد زرتشت است که روایت های دینی در مورد او بسیار است عمل کرداو این است که راه کشتن اسفندیار را به گشتاسب می آموزد. ورا هوش در زابلستان بود به دست تهم پور دستان بود » اسفندیار بر زمین محکمی پای می کوبد و آن پیوستگی دین و دولت است که بر اثر استقرار دین بهی جان تازه ای گرفته می خواهد به رستم بگوید گذشت آن روزگاری که تو توی روی کاووس شاه می ایستادی یا به همراه پدرت در خانواده کیان عزل و نصب می کردی اکنون دیگر بیش از دونوع انسان وجود ندارد بنده و شهریار هر کس که جزو خانواده شاهی نباشد از بندگان است و از این حیث بین او و فرودست ترین افراد تفاوتی نیست «داستان داستان ها ص 34 و باالخره بزرگترین فریاد شاهنامه فریاد اسطوره و قهرمان شاهنامه فریاد تجربه ی بشریت است این بیت جهانی است از همان هایی است که این تحقیق به دنبال ان هاست؛ نقد قدرت : چه نازی بدین تاج گشتاسبی بدین تازه آیین لهراسبی یک مصرع شیوه ی به شاهی رسیدن لهراسب و گشتاسب را تحقیر می کند و در یک مصرع تازه آیین لهراسبی. چگونه می شود این دین درباری را بهتر از این محکوم کرد در زمان خفقان و استبداد فردوسی از این واضح تر نمی شود فریاد زد این چه منطقی است که اسفندیار به رستم می گوید: همه راست گفتی نگفتی دروغ به کژی نگیرند مردان فروغ… چه کنم که فرمان شاه است وگر سربپیچم ز فرمان شاه بدان گیتی اتش بود جایگاه می داند که کارش غلط است اما آن را دستورشاه و انجامش را فریضه ی دینی می داند این چه آیینی است که دستور غلط می دهد . بیانیه ی پایانی داستان این است که رستم نماینده ی مردم ایران آزادگی را بر دین ترجیح میدهد . شاهنامه در مورد رفتار موبدان و عملکرد دینی در دوران تاریخی یعنی ساسانیان هم قضاوت خوبی ندارد. موبدان و مردان دینی مدافعان و حامیان اختالف طبقاتی هستند مانع ازدواج خسرو و شیرین اند .ظهور مزدک و مانی در واقع نوعی اعتراض به زرتشت فقهی زمان ساسانیان است اینجاست که دین وسیله و ابزاری برای استبداد می شود و این ظلم و ستم را برای مردم تا جایی پیش می برد که مولی بودن برای موالیان تازی را ترجیح می دهند بر حکومت موبدان زرتشتی » از قدرت موبدان که در دوره ی ساسانیان بسیار زیاد بوده است در شاهنامه بسیار کاسته شده است « نولدکه141 ص 1384 فره ایزدی در ادامه بحث دین در شاهنامه یکی از قویترین ادله ی کسانی که اندیشه ی سیاسی شاهنامه را دینی میدانند همانا فره ایزدیست و اهمیت و ظرافت موضوع ما را بر آن داشت که فره ایزدی در بخش جداگانه مورد برسی قرار دهیم در واقع نقطه ی پیوند تحقیق یعنی نقد قدرت و مهار قدرت با فره ایزدی همین است اگر قایل به فره به معنی دینی آن در شاهنامه باشیم دیگر نقد قدرتی وجود نخواهد داشت یعنی شاهی که از طرف خدا منصوب شده قابل نقد نیست این تئوری از این نظر مهم است که میتواند توجیه قدرت مطلق، بدون نقد باشد . نخست به تعریف فره ،و نظریات مختلف در این مورد می پردازیم » طبق مندرجات زامیاد یشت )اوستا(فر چنین تعریف می شود فر فروغی است ایزدی به دل هرکه بتابد از هم گنان برتری یابد از پرتو این فروغ است که شخصی به پادشاهی میرسد شایسته تاج و تخت شود آسایش گر و دادگر شود و همواره کامیاب وو پیروز باشد و نیز از نیروی این نور است که کسی در کماالت نفسانی و روحانی کامل گردد و از سوی خداوند به پیامبری برگزیده شود فرایرانی یا فره ایرانی طبق معتقدات ایرانیان باستان فری است که از چهار پایان و گله . رمه و ثروت و شکوه برخوردار ئ بخشنده ی خرد و دانش و دولت و در هم شکننده ی غیر ایرانی است .فر ایزدی همان فر یا خره است فر کیان یا فره کیانی فر ایزدی که به پادشاهان و سران و بزرگان کشور اختصاص دارد و موجب کامیابی و پیروزی آنان گردد . فرهنگ معین 1212 استاد کزازی می فرماید » فره ایزدی نیروی مینوی و خجسته است نگهبانان پادشاهان و پهلوانان ایرانی که فرمانروایی بر ایران شهر در گرو آن نهاده شده است « نامه باستان فر به معنی شکوه و درخشش و نیروی کیهانی و ایزدی است رابط جهان انسان و خدایان است به باور مردم ایران به پادشاهان فره ایزدی میتابد از این رو اطاعت از آنها بر همه واجب است . » فرزانه ی فروغ شیخ شهاب الدین سهر وردی آن را پرتویی از گوهر خداوند دانسته که بر هر کس بتابد او را به سروری و واالیی میرساند« از گونه دیگر ص175 » پیوند دین و دولت که از طریق فره ایزدی برقرار می گردد یک میثاق دو جانبه است که یک سر آن به سود فرمانرواست که حکومتش با مشیت آسمانی پیوند می خورد اما سر دیگرش نگهبان حقوق مردم است که پادشاه را به رعایت آیین ها ملزم میداند« داستان داستان ها ص 11 همانگونه که مالحظه شد فر یا فره را ایزدی میدانند و ان را نشانی از دینی بودن حکومت ارتباط شریعت داری و شهریاری و موبد شاهی ذکر میکنند تا جایی که به متون دینی مربوط می شود درست است اما آیا شاهنامه هم همین دیدگاه را دارد؟ آیادر اندیشه سیاسی فردوسی حساسیتی بر این نیست که این تفکر میتواند علل توجیه قدرت و ایجاد خود کامگی شود ؟در این بخش با ذکر دالیلی از شاهنامه اثبات میشود که فره در شاهنامه ارزش دینی واعتقادی ندارد . -1فره در روایات دینی با فره در شاهنامه دو ماهیت متفاوت دارند فره ایزدی در روایات دینی یک واقعیت تلقی می شود باورمندان آن ادیان میپندارند که چنین چیزی وجود دارد مثالا در اوستا به شکل هاله ای از نور یا مرغی راز آمیز به نام وارغن است . اما آیا فره ایزدی در شاهنامه همین مفهوم را دارد اسطوره دینی است که باورمندان خود را از دست داده است دیگر ارزش اعتقادی و دینی ندارد در سیر دگرگونی اسطوره به حماسه باورهای دینی تبدیل به نماد های تباری میشود و دیگر اسطوره با منطق نمادین و کهن الگو به کار میرود یک ویژگی و کارکرد زبانی است این که ما امروز میگوییم » ای آسمان چرا با من بد میکنی « ویا » روزگار با من نساخت « یا »ستاره ی بختمان از اول مطابق نبود « این ها دلیل بر تقدیر گرایی یا مهر پرستی ما نیست مرده ریگ هایی هستند که به صورت مجازی و استعاره های مرده ویا نماد در زبان به کار میروند و باور دینی دانستن ان ها اشتباه بزرگی است -2شاهنامه خود منطق خردمندانه اش را بار ها و بار ها چون میخی محکم بر زمین می کوبد ازان هرچه اندر خرد با خرد دگربرره رمز معنی برد فریدون فرخ فرشته نبود زمشک و زعنبر سرشته نبود به دادودهش کن یافت ان نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی تو دیو را مردم بد شناس کسی کاو نداردز یزدان سپاس کسی کاو گذشت از ره مردی زدیوان شمر مشمر از آدمی پس از کشته شدن اکوان ************************* خردمند کاین داستان بشنود به دانش گراید بدین نگردد ولیکن چو معنیش یاد اوری شود رام و کوته کند داوری سر اغاز رستم و اکوان اری این هاله ی نور هم که گاهی به صورت قوچ و گاهی به صورت پرنده در می اید مشمول همان قاعده ست» دگر بر ره رمز معنی برد« -3فره یک مقام و مرتبه ایست که کسی در اثر مجاهدت تالش تزکیه نفس و پاسداشت اخالق بدان دست می یابد باز شاهی نیست که اتفاقی بر شانه ی کسی بنشیند و همچنین فره از او می تابد و به او نمی تابد یعنی که از اسمان فرو نیامده این شخص زنگار را از رخ ایینه اش ممتاز کرده تا ایینه اش غماز شده است . چنان شاه پالوده گشت از بدی که تابید از او فره ایزدی ************************* چنین تا بر امد براین سالیان همی تافت از شاه فر کیان بنالید بر سان سرو سهی همی تافت زو فر شاهنشهی -4اگر فره انتخاب اسمان است چرا شخص دارای فره ایزد ی گاهی تبدیل به انسان بیداد گری می شود ایا در دنیای ادیان داریم مقدسی که بعد غیر مقدس شود؟ ایا پیامبری هست که تبدیل به انسان ستمکاری شود؟منطق دین ثبات خود را حفظ میکند اما در شاهنامه کسان زیادی هستند که فره ایزدی دارند و ادم ستمکار و بیداد گری می شوند وگفته می شود که فرهشان از بین رفته است » بدنام ترین شهریار ایرانی شاهنامه گشتاسب است « داستان داستانها ص60» درروایات دینی بهترین شاهان خوانده شده است « داستان داستانها 66 » گشتاسب ازمندترین ،بدسگالترین وسنگدلترین پادشاه است«از رنگ گل تا رنج خار 877 این شاه صاحب فره بوده مورد تایید زرتشت است فره او هم تیره نگشته ومی بینید که بدترین شاه در شاهنامه دینی ترین شاه است . -5اگر فره نشانی از آسمانی بودن حاکمان باشد مفهومش این است که در نقد بسته می شود احدی نمیتواند به او بگوید این کارت خردمندانه نیست چون حرف اوحرف خداست هر فرمانی بدهد الزم االاجراست و اطاعت از ان فریضه است. اما می بینیم که در شاهنامه این صاحبان فره مورد نقد صریح قرار میگیرند. دل او زکِژی به راه اورید چنان کرد نوذرکه او رای دید شاهنامه فردوسی ج1 ص 289بیت55 ************************ همی گفت کاووس خودکامه مرد زگیتی نه گرم ازموده نه سرد همان ج2 بیت 75 ************************ همه کارت ازیک دگر بدتر است تو را شهریاری نه اندر خور است همان ج2 ص146 بیت350 ************** چه خشم اورد شاه کاووس کیست چرا دست یازد به من توس کیست همان ج2 ص 147 بیت 356 ************************** به نزدیک این شاه دیوانه شو وزین در سخن یاد کن نو به نو همان ج2 ص148 بیت 367 ************************ تو دانی که کاووس را مغز نیست به تندی سخن گفتنش نغز نیست همان ج2 ص149 بیت 38 *********************** که گوید برو دست رستم ببند نبندد مرا دست چرخ بلند همان ج5ص354 بیت751 ***************************** مگر میشود به صاحب فره ایزدی نماینده اسمان بر زمین اینگونه گفت -6اگر فره ایزدی است چگونه انسان ها قادر هستند که فره را به کسی برگردانند .سام در جواب اعتراض مردم در مورد نوذر می گوید نگران نباشید مدت زیادی نیست که فرهش رفته است من ان را بر می گردانم من ان ایزدی فر باز اورم جهان به مهرش باز اورم -7در دنیای دین هرگز دو فرستاده با هم مدعی قدرت نمی شوند و با هم رقابت نمیکنند در حالی که در شاهنامه دو صاحب فره چون کی خسرو و فریبرز با هم ازمایش میشوند -6 چه کسی و بر چه مبنایی تشخیص میدهد که فره ایزدی امده یا رفته است؟کسانی که میتوانند قضاوت کنند که فره دارد یا ندارد و یا اورا از مقام فرهی اش خلع کنند در زمین هستند نه اسمان مقام مینویی ندارند و ابزار کار انان خرد است بنابر این خرد را از ان فره باالتر است که میتواند ان را نقد کند
بازدیدها: 31
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0