رضا روزبهانی

آزادی بیان علیه آزادی بیان

آنچه از سال‌های گذشته و به صورت عریان طی چندماه اخیر در کانون دارد رخ می‌دهد پیامد سیاست‌گذاری‌هایی‌ست که در واپسین دولت‌های اصلاح‌طلب صورت گرفته.
کد خبر : 1487
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 1 ژوئن 2021 - 0:20
آزادی بیان علیه آزادی بیان

 

آزادی بیان علیه آزادی بیان
آنچه از سال‌های گذشته و به صورت عریان طی چندماه اخیر در کانون دارد رخ می‌دهد پیامد سیاست‌گذاری‌هایی‌ست که در واپسین دولت‌های اصلاح‌طلب صورت گرفته. اول که به دنبال و در جریان قتل‌های فرهنگی موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای و ایجاد فضای رعب و وحشت، طبعا بسیاری از فعالان اجتماعی- سیاسی اهل قلم و فرهنگ برای در معرض توجه و خطر قرار نگرفتن، چونان بخش بزرگی از فرهنگیان و نخبگان تاریخ ما به پستوهای خلوت خود رجعت کردند و لابد آسیب‌های آنها برای دستگاه‌هایی که امنیت و انتظام کشور را به عهده دارند به حداقل رسید. در گام بعدی و هم‌زمان، پاره‌ی انبوه دیگری با دادن امتیازاتی یا به صورت کامل یا به نحوی موثر تحت اختیار قرار گرفتند. لابد همه به یاد دارید که در آن سال‌ها لیست مفصلی از اسامی هنرمندان (در عرصه‌های مختلف) و نویسندگان در نشریات ایران اعلام شد، که می‌توانستند بدون اخذ مجوز آثارشان، از وزارت ارشاد یا سایر مراکز بررسی، آنها را منتشر کنند. اینها اگرچه جزء ناچیزی از تمام هنرمندان ایران، اما همه از زبده‌ترین‌ها و مشاهیر بودند. در اقدام تدریجی دیگری با واگذاری مسئولیت‌های خرد برخی مراکز و موسسات فرهنگی به هنرمندان اصطلاحا مستقل، یعنی دعوت آنها به نوعی گفتمان منفعلانه با دستگاه حاکمه و در شکل مقابلش وارد شدن برخی هنرمندان موسوم به حکومتی به تشکیلات و موسسات مستقل، ضمن تشدید خط ممیز هنرمند خودی و غیرخودی، در ابعاد مختلف هم این شائبه ایجاد شد که گفتمان موثری، نه بین افراد مستقل با حاکمیت، بلکه میان هنرمندان حکومتی و مستقل در جریان است. با چنین سیاست‌گذاری‌هایی، ضمن کنار کشیدن یا درگذشتن یا منفعل شدن نیروهای پرتکاپویی که به‌جد برای مساله آزادی بیان مبارزه و علیه سانسور فعالیت می‌کردند، یا تعدادی از اهالی قلم وابسته به دستگاه حاکمه به عضویت کانون نویسندگان درآمدند یا پاره‌ای از افراد سابق با گرفتن امتیازات خرد و کلانی عملا در مسائلی که از شعائر اصلی کانون بوده به نوعی سازگاری با دستگاه‌های بازدارنده و سانسورگر تن دادند. این هردو طیف به‌تدریج با به دست آوردن رفاه کاملی از بابت چاپ و نشر آثار پرشمارشان (به یمن همکاری با ناشرانی که خود هم در تعامل منفعت‌طلبانه‌ای در قدرت حل شده‌اند)، بهره‌مندی خود یا خانواده‌شان از داشتن مشاغل رسمی و نیمه‌رسمی، حضور در جشن‌ها و رویدادهای فرهنگی با دریافت دستمزدها و مزایای ممتاز، حال سال‌های چندی‌ست که در دل کانون با پاس‌کاری مسئولیت‌های درون‌سازمانی در میان خودشان، نوعی قدرت مطلق را برای خود ایجاد کرده‌اند. حالا دیگر با اطلاع عموم از وضعیت این افراد نیاز نیست به ذکر اسامی افرادی در دل کانون بپردازیم که در نشریات و خبرگزاری‌های مختلف داخلی و در عین حال رسانه‌های معاند نظام یکریز به شعار علیه سانسور و حکومت می‌پردازند و با وجود مشکلات بسیار کلان در مساله حذف و سانسور و آزادی بیان، به شکل نمایشی نخ‌نماشده‌ای (و نه اصلا ذره‌ای نمادین) باعث باز شدن پرونده‌های قضایی برای افراد زیرمجموعه خود می‌شوند. نکته جالب این است که این بازیگران ناکاربلد و پوک آن‌چنان دم از خون شهیدان قلم و خفقان می‌زنند که هرکه نداند گمان می‌کند اینها این بیانیه‌ها و شعارهای تند و تیز را لابد دارند از دخمه‌های انفرادی زندان یا زیر تیغ جلادان قلمی می‌کنند. نه تنها این حضرات لااقل طی سی‌سال اخیر حتی یک‌روز هم پایشان به حبس و زندان کشیده نشده، بلکه کتاب‌هایشان هم به سهولت و با کم‌ترین هزینه‌ها از مراکز حکومتی مربوطه مجوز می‌گیرد و چاپ می‌شود؛ در جشنواره‌های مختلف دولتی بی هیچ دغدغه‌ای حضور پیدا می‌کنند؛ در موسسات فرهنگی دولتی به عنوان مدرس و کارشناس و مسئول مدام رفت‌وآمد دارند.
اتفاقی که طی سال‌های اخیر در کانون رخ داد این بود که با کنار رانده شدن یا رفتن تعدادی از فعالان واقعی مسائل اجتماعی و آزادی بیان که عین اکثریت نویسندگان بیرون کانون، مدام در حال فروکاستن از شان و منزلت آنها و دچار مرگ تدریجی شدن‌اند، عده‌ی بسیار معدودی که کم‌ترین هزینه‌ها را برای هنرشان پرداخته‌اند، به پشتوانه قدرتی که در دل کانون و به‌تبع آن در بیرون برای خود درست کرده‌اند دارند یکریز به هرکه غیر از خود فحاشی می‌کنند و تهمت‌هایی می‌زنند که خود به داشتن آن بسیار بیش‌تر از دیگران اولی‌ترند.
و اما نتیجه این که اتفاقاتی که طی چندماه اخیر در کانون رخ داده این بوده که افرادی در دل این تشکیلات با چرخاندن قدرت در میان خودشان، در شکل‌های مختلفی از اساسنامه و منشور مترقی کانون فراروی کرده‌اند: انگ‌زنی‌های غالبا امنیتی و فحاشی به افراد درون و بیرون کانون به منظور خارج نشدن خودشان از دایره قدرت، برگزاری انتخابات برنامه‌ریزی‌شده‌ی محدود به همان منظور، تعلیق عضو منتقد، ممانعت از برگزاری مجمع عمومی به بهانه‌های واهی، سانسور صدای منتقدان و عدم پاسخ‌دهی به آن‌ها

الا به زبانی موهن و با تهمت‌‌های امنیتی.
حال باید امیدوار باشیم با فشار حداکثری اعضای کانون و نویسندگان بیرون از کانون (که با توجه به مفاد ارزشمند منشور این سازمان خود را معتقد به ارزش‌های تاریخی کانون می‌دانند) دست تطاول این افرادی که معاند و معارض آزادی بیانند از نهادی که خود جدی‌ترین متولی پی‌گیری مسائل مربوط به آزادی بیان است کوتاه شود.

 

بازدیدها: 4

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.