هر جریان ادبی،”خوانشگر” خودرا بههمراه میآورد.
یادداشت سردبیر عبدالله سلیمانی چرا جریان های شعرنظیر هفتاد،شعرمتفاوت وپست مدرن و.. نتوانستند منتقدان خودرا پرورش دهند؟آیا توقع داشتن از منتقدانی مثل حقوقی،دستغیب،پورنامداریان و دیگران برای این که شعر این جریانها رانقدکنند ودرمورد آن بنویسد، درست وبهجا است؟ انتظار این کار هم نادرست وناشی ازکم دانشی است.اما من جواب این سوال را ابن گونه میدهم:یک
یادداشت سردبیر
عبدالله سلیمانی
چرا جریان های شعرنظیر هفتاد،شعرمتفاوت وپست مدرن و.. نتوانستند منتقدان خودرا پرورش دهند؟آیا توقع داشتن از منتقدانی مثل حقوقی،دستغیب،پورنامداریان و دیگران برای این که شعر این جریانها رانقدکنند ودرمورد آن بنویسد، درست وبهجا است؟ انتظار این کار هم نادرست وناشی ازکم دانشی است.اما من جواب این سوال را ابن گونه میدهم:یک منتقد دردرجه اول یک خواننده خوب وحرفه ای است خواننده هم شعری را میخواند که به مذاق ادبی وهنریاش خوشایند باشد وبا آن شعرالتذاذ کند.التذاذازیک مجموعه شعر،اورا نسبت به آن شعروجریان هم دلبسته وباورمند خه میکند او می خواند چون متنی که میخواند برایش جذابیت دارد پس از مدتی به آن نوع شعروجریان دلبسته میشود ومعتقد وقتی اعتقاد پیداکرد به طور طبیعی احساس دین هم میکند زیرا برای متن یامتن هایی که به او لذت وکامجویی هنری عطاکرده است احترام قایل است وخودرا وامدار شاعرانش میداند درچنین مرحلهای است که او به عنوان یک خواننده جدی وپیگیر سعی میکند به پالایش آن نوع شعر کمک کند ،مراقبت و محافظت کند بازدرمراحل بعدی بانگرش انتقادی قلم را به دست میگیرد شایستگیهای ادبی و زیبایی شناختی آن را در قالب مختصات وویژگیها بیان میکند زیرا دراین مرحله با مسئولیت خاصی خودرا مدیون آن جریان می بیند تلاش میکند برای مخاطبانش روشنگری ادبی کند به ناگزیر شروع به واکاوی آن میکند تاسره را ازناسره برای مخاطبان جداکند او دراین مرحله درقامت یک منتقد تلاش میکند درکنار شاعران بهایستد وبه آنها برجستگیها وانحراف ها را بنمایاند تااینجا به زبان ساده این پروسه را شرح دادم پس به جرات میتوان گفت اگر بحران مخاطب برای شعریک دوره ادبی وجود دارد یک جای کار میلنگد اگر منتقدان جدی برای شعریک دوره وجود ندارد ریشه اش به خودشعربرمیگردد وقتی جناب حقوقی ویا کسان دیگری شعراین دوسه دهه را نقدنمیکنند ودرموردش نمینویسند دلیلاش این است که :جذابیتی برای آنها ندارد، آنها را اقناع نمیکند ،به او سرخوشی نمیدهد و…پس نمیخواند وقتی نخواند دیگر چه بنویسد.
دراین جا حتمن کسانی خواهند گفت این منتقدان اصلا شعر ما را نمی فهمند و استعداد و توانایی ارتباط با این نوع شعرها را ندارند چون معیارهای آن ها از شعرخوب متفاوت است.اگراین سخن درست باشد که مانباید اساسا ازاین دست منتقدان توقع نقد شعراین سه دهه را داشته باشیم.پس به پرسش آغازین برمی گردیم ویک پاسخ باقی میماند :حالا که این منتقدان بنابه دلایلی که گفته شد به نقد شعراین دوسه دهه اخیر نمی پردازند پس خود این جریانها لازم است به گونه ای به حیات ادبی خود ادامه دهند که بتوانند منتقدان خود را پرورش دهند
پایان
بازدیدها: 9
برچسب ها :#عبدالله سلیمانی- یادداشت-سردبیر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0