ترامپ و جهان بی« کَلِن»/ایران در دوره ترامپ /ترامپ اروپا را در بحران اوکراین تنها خواهد گذاشت

ترامپ و جهان بی« کَلِن» به قلم مراد حدادیان «کلن یا کلان» یک واژه باستانی ایرانی است ودر حالت تفضیلی «کلن تر» یا کلانتر می شود که هم نماد سن و سال است و هم خرد و شعور و حداقل در روابط اجتماعی و فردی مفهومی شناختی است . آنچه در این نوشتار مد نظر

کد خبر : 4614
تاریخ انتشار : جمعه 24 ژانویه 2025 - 10:36

ترامپ و جهان بی« کَلِن»

به قلم مراد حدادیان

«کلن یا کلان» یک واژه باستانی ایرانی است ودر حالت تفضیلی «کلن تر» یا کلانتر می شود که هم نماد سن و سال است و هم خرد و شعور و حداقل در روابط اجتماعی و فردی مفهومی شناختی است .

آنچه در این نوشتار مد نظر است وجه دوم آن است برای بیان اوضاع فعلی و آینده نه چندان دور جهان و روابط بین المللی ،یعنی دوره ای که با ریاست جمهوری ترامپ آغاز می شود .

سالها قبل ،درست در شب مراسم تحلیف ریاست جمهوری ترامپ ،مطلبی به قلم بنده منتشر شد تحت عنوان” ترامپ و تیمور لنگ “،در آن نوشته اشاره شد که اگر بخواهیم اندیشه های حکمرانی ومنش و روش سیاسی ترامپ را با شخصیت های معروف تاریخ مقایسه کنیم ،بی شک آن شخص تیمور لنگ است زیرا ،تیمور فردی بود وطن گرای افراطی ،اوعاشق سمرقند و منطقه آسیای میانه بود و برای آبادانی و شکوه زادگاهش دست به جهانگشایی هایی زد (جنگ های سه ساله ،پنج و هفت ساله )و طی این نبردهای سخت و بیرحمانه ،مناطق وسیعی از آسیای کهن را ویران و شهرهای باستانی بسیاری را به قهر سوزاند و بر ویرانه هایش یادمانهایی از کله مناره (بناهایی مخروطی – عمودی از سر مقتولان ) ساخت، اما وی طی این فتوحات ، گنجینه هایی مادی و فرهنگی – معنوی آنها  را به سمرقند منتقل کرد ،(دهها هزار عالم ،عارف ،حکیم ،دانشمند ،ادیب ،شاعر ،هنرمند ،نقاش،ابزار ساز و صاحب فن و حرفه …)بطوریکه در دوره او و جانشینان با فرهنگش آسیای میانه به یک کانون فرهنگی –تمدنی کم نظیر تبدیل شد، ودیگر از آن پس هجمه ای از مشرق به ایران نشد ،برعکس میراث ارزشمند فرهنگی – معرفتی ایران در آن کانون به اوج شکوه و کمال رسید .

ترامپ همچون  تیمور (بدون مقایسه شخصیتی )جز به احیاء عظمت و شکوه مادی ، و مقام ابرقدرتی ایالات متحده نمی اندیشد، و سودایی جز حکمرانی آمریکا بر جهان ندارد، بنابراین مجرب تر و با انگیزه تر و مصمم تر از پی یک دوره فترت ،به صحنه سیاست بازگشته و چشم به هشت سال ریاست جمهوری بر آمریکا و تاثیرگذاری بر نظم جهان دارد ،درست در دوره ای که از مدتی قبل، از حداقل خردمندان و خردمداری سیاسی تهی شده است،جهانی بی «کلن»با زمامداران «بی شرم »و فتنه گر ، حیله باز دروغگو ،که با ترس و حیرت پذیرای اوست .

سه دهه گذشته را بایستی با ویژگی” سرعت تحولات ” ،شناخت ، و هر چه جلوتر آمد بر سرعتش افزود ، گویی تند بادهای سیاسی در راه است .

اما آنچه که در دوره ترامپ در روابط بین المللی و منطقه ای شاهد آن خواهیم بود عبارتند از :

  • بی اعتباری و ناکارآمد تر شدن سازمان ها و نهاد های جهانی که پیش از این ابزارها و امکان های «خرد جمعی»به حساب می آمدند .
  • ظهور عصر «صلح مسلح »دوم
  • تغییر و جابحایی مرزهای رسمی شناخته شده کشورها و ملت ها .
  • وقوع بحران ها در روابط بین الملل و بروز منازعات مرزی میان کشورها و دولتها

 

  • مشروع شدن مداخلات آشکار و نهان در امور کشورهای دیگر به بهانه منافع ملی
  • فروپاشی کامل و بی وقفه اخلاق سیاسی و آیین حکمرانی به عنوان ابزاری موثر برای جهت دهی و یا بی اثر کردن شبکه های جهانی ارتباطی غیرموازی .

ترامپ اگر چه علت بروز این اوضاع نیست و این پروسه ای در” حرکت تاریخ “است، اما حالت بی پروایانه اودر سخیف شمردن عهدنامه های بین المللی ، وتعهدات ملی و حقوق بین الملل، و صراحت اظهار نظرغیر مسولانه و عملگرایی بی قیدانه اش در مواجهه با افکار عمومی، ناخواسته جسارتی به حاکمان جهان خواهد داد  که به بهانه منافع ملی، حداقل قید و بند های خرد جمعی را نادیده بگیرند، بمانند آنچه که در داستان حمله آمریکا و متحدانش بدون اجازه سازمان ملل ،به عراق و یا لیبی و سوریه و افغانستان ،یمن و …ونیز ویرانی این کشورها به بهانه مقابله با تروریسم رخ داد.

 

ناتوانی نهادهای خرد جمعی، از جمله سازمان ملل نشانگر مشابهت سرنوشت آن با جامعه ملل است و به مانند کلیدی است که هیچ قفلی را دیگر نمی تواند باز کند ،تداوم بحران اکراین و ویرانگری های اسراییل

در خاورمیانو … ،مهری است بر بی کفایتی آن.

ترامپ همانگونه که گفته است قصد درگیرشدن با هیچ کشوری را ندارد و اولویت اصلی او بازسازی اقتصاد ایالات متحده است، و شاید ازین لحاظ، کمی به «گورباچف »شبیه باشد که دست به اصلاحات عمیق، اما ناکامی زد.

ترامپ آشکارا از مالکیت امریکا بر کانال پاناما، خاک گرینلند و کانادا و مکزیک … و احتمالا از مداخله در امور آمریکای لاتین که از زمان «مونرو »رئیس جمهور آمریکا حیاط خلوت این کشور محسوب می شده ، ابایی ندارد و احتمالا و با جدیت این مطالبات را دنبال خواهد کرد، امانه با جنگ و هزینه های سرسام آور آن، بلکه با قدرت و غلبه اقتصادی ، درست همانگونه که قصد دارد قدرت اقتصادی چین را که موقعیت ابرقدرتی ایالات متحده را تهدید می کند مهار کند .

بی شک ترامپ اروپا را در قضیه بحران اکراین و تقابل با روسیه تنها خواهد گذارد و فقط به حمایت از متحدین اروپایی بسنده خواهد کرد .

ترامپ در مسئله فلسطین هم همین سیاست را به کار خواهد برد و به جای مشارکت با اسرائیل در جنگ و سیاست توسعه طالبانه ،اول؛ سعی خواهد کرد که سپر حمایتی و حفاظتی اسرائیل را در مجامع جهانی آنگونه گسترش دهد که دست اسرائیل برای اجرای  طرح خاورمیانه جدید گشاده باشد.

دوم ؛ از متحدین منطقه ای خود در اجرای سیاست خاورمیانه جدید ،و مقابله با نفوذ و قدرت منطقه ای ایران و متحدینی که جبهه مقاومت نام گرفته اند نقش و مسئولیت بیشتری طلب می کند، بگو نه ای که سلاح و امکانات ومنابع مالی اعراب ،همان کاری را انجام دهند که نیازی به حضور وهزینه امریکا نباشد، و در عین حال اهداف ومقاصد ایالات متحده واسرائیل تامین  شود.

ایران در دوره ترامپ

 

از همین نقطه است که مسئله  اقتدار ایران و امکان مقابله و مهارآن، کشور و ملت مارا وارد مرحله رویاروئی مستقیم و بی پرده با دشمنان و رقبای منطقه ای خواهد کرد،در این زمینه ترامپ و متحد دیرین آمریکا اسراییل از چند روش بهره خواهند گرفت؛

اول؛ وارد آوردن اخرین حد از فشار اقتصادی به ایران بگونه ای که دست زمامداران کشور از پول خالی شود

 

دوم ؛همزمان با این فشارهای از بیرون سعی خواهند کرد اوضاع را از درون دچار فروپاشی کنند ،

بنابرین از روش مداخله و حمایت از مخالفین، به سبک اوکراینی استفاده خواهند کرد،یعنی علاوه بر تحریک و تشویق مخالفان به صریح ترین شکل ، بیان وحضور فیزیکی  خود را به نمایش خواهند گذاشت زیرا هدف ” جنگ علنی داخلی در ایران” است زیر نظر و هدایت خود.

 

سوم ؛ و از همه مهمتر بهره گیری از نیروی رزمی جنگجویان سلفی به نیابت از رقبای منطقه ای ایران،با حمایت مالی و نظامی متحدین امریکا ، از جمله ترکیه ،سعودی ، اردن و مصراست.

دراین میان ترکیه واردن اهمیت بیشتری خواهند داشت ،زیرا که هردو چشم طمع به خاک و منابع سوریه و عراق دارند، برای ترکیه حلب سوریه و اراضی شرق فرات بخصوص کرکوک نفت خیر ، و برای اردن مرکز سوریه و خاک کردستان عراق، لقمه های چربی هستند، البته در صورتی که در قبال حمایت از اسرائیل در اجرای  طرح خاورمیانه جدید، ارتش  قدرتمند خود رابه حرکت در اورد وبا کمک مصر که اوهم تعهدی در قبال اسراییل دارد.

اگرچه سعودی ها به توسعه سرزمینی و منابع عراق و سوریه چشم طمعی ندارند، اما برای نابودی جمهوری اسلامی و موجودیت ایران بزرگ و قدرتمند ،وتجزیه عراق، ( حداقل به سه کشور) از بذل مال و…دریغ ندارند.

چند سال پیش و در اثنای بحرانهای داخلی دهه 90 ایران ،ترکی فیصل وزیر اطلاعات پیشین سعودی ،آشکارا در مجمع مخالفان جمهوری اسلامی در اروپا حاضر شد و نوید داد که؛  این آشوب ها را ادامه خواهیم داد تا  جمهوری اسلامی تضعیف شود

و بزودی ایران به پنج کشور تقسیم می شود، و دوبار با پنج انگشت دست انرا تکرار کرد.

در هر صورت ترامپ برای صهیونیسم جهانی یک فرصت است ، ؛بگونه ای که می شود گفت “کاتولیک ترازپاپ” و شاید دیگر اوضاع جهانی امکان چنین فرصت ارزشمندی را برای صهیونیسم دست ندهد.

اکنون بر همه اشکار شده است که میان موجودیت اسرائیل و خاورمیانه جدید،)که اجرای آن پیش از این دوبار ناکام ماند ه وبه تعویغ افتاده )و ایران مقتدر، و جبهه متحد ضد صهیونیسم او در خاورمیانه،«امکان جمع »نیست و موجودیت هریک مساوی است با نفی دیگری و فرض میانه ای نیست.

در هر صورت و بی شک دوران جمهوریخواهان به رهبری ترامپ برای ملتهای جهان غبار آلود و رعب آور می نماید،بخصوص که عرصه نهاد های بین الملل از زمامداران دارای اندک خرد و میانه، تهی است ، دراین وضعیت، روزگار آبستن حوادث غیر قابل پیش بینی است و این اوضاع برای ملت نژاده ایران و کشور کهن اهورائی ما، هم می تواند یک فرصت  باشدو هم یک تهدید جدی ویرانگر و غیر قابل جبران؛

زیرا که در جنگ روانی که پیش مقدمه هر حادثه و بحران است مردم ما سر در گم اند، اعتماد ملی خدشه دار شده ، ودر منش و روش بازیگران عرصه سیاسی کشور انسجام لازم نیست، فشارهای اقتصادی و کوشش پیوسته شبکه های ماهواره ای و اجتماعی معارض هم، خلق مردم را تنگ کرده است زیرا اخبار وتحلیل های پر حجم آنها مروج نوعی ترس پنهان  که وحدت ملی را هدف گرفته است.

اما شاید بیان این دو خاطره ضمیر نهان، و روح جمعی قوم ایرانی را بهتر بنمایاند و ما را امیدوارتر کند؛ «ایرون ساید» فرمانده نیروهای انگلیسی در ایران  در جریان جنگ جهانی اول، در خاطراتش مینویسد :ایرانیان در اوج اختلافات داخلی و حتی رویاروئی نظامی با هم وقتی خاک سرزمین شان مورد تهدید خارجی قرار گیرد

بگونه ای غیر قابل پیش بینی، و بخاطر وطنی که سخت دوستش دارند، یکباره با هم متحد ومنسجم  می شوند”.

اگر کسی با نام خانم شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل آشنا باشد می داند که وی از بیخ و بن با جمهوری اسلامی مخالف است و همه آوازه اش را از قبل این مخالفت ها بدست آورده است ،اما سال ها قبل زمانیکه آمریکا و متحدین غربی او از حمله قریب الوقوع به ایران گزافه گویی می کردند، خبرنگار بی بی سی از خانم عبادی پرسید، موضع شما چیست ؟پاسخ دادهمه در خاک ایران با متجاوزان خواهیم جنگید.

فرهنگ  ملی و دینی ما، و گذشته پرشکوه مان، برگ برنده ماست که با نام پرافتخار ایران عجین شده است و از آن جدا ناشدنی است،و این به این مفهوم است که “وطن خط قرمز” هر ایرانی است، لذا اگر با همدیگر اختلاف و درگیری داریم ویا حتی بشدت از حاکمیت شاکی هستیم و بشدت منتقد و مخالف دولت باشیم ،تماما  دعوای” درون خانوادگی” ماست که به بیگانه ربطی ندارد و هیچکس جز خودمان حق دخالت در تغییر اوضاع را ندارد و تهدید ایران عزیزمان از سوی بیگانه پذیرفتنی نیست ولواگر له ظاهر از سر خیر خواهی باشد.

دشمنان قدیم و جدید ایران بخوبی ازا ین روحیه ما آگاهند وبه همین منظور با هزار زبان و دهها شبکه ی خبر پراکنی فارسی زبان، و شبکه های  اجتماعی گسترده ،از طریق مزدوران بی وطن خود به مردم القا می کنند که آنچه مانع پیشرفت کشور است ، حاکمیت ایران است و غرب به رهبری ترامپ نه تنها کاری به ملت و وطن ندارد بلکه سعادت ما را می خواهند، اما روشنفکر نژاده ایرانی در هر کجای است می داند که هدف تجزیه و ویرانی ایران است .

پس اگر حکومت جمهوری اسلامی تسلیم بدون قید و شرط دشمنان شود و آنچه که ساخته است به دست خود ویران کند، همه سلاحهای جنگی هر آنچه دارد تقدیم کند، رقبای ما به موجودیت کشوری با این مرزهای سیاسی در این جغرافیای سیاسی، رضا یت نخواهند داد.

البته همین برگ زرین برنده ما درآشفته بازار اوضاع  ” عصر ترامپ” است و بی تردید کشور ما از این خان هفتم و گردنه اخر خواهد گذشت زیرا :

از زمان نادر شاه به این سو ایران از نظر نظامی و شناخت جنگ تا این حد توانا نبوده است و نفوذ منطقه ای نداشته است و در حوزه سیاسی وروابط لین الملل تا این اندازه هم پختگی نداشته است،

همچنین رقبای منطقه ای و جهانی ما تا این حد دچار تشتت و تضاد منافع نبوده اند ، و ازهمه مهمتر در مواجهه با ایران دچار ترس و تردید  نبوده اند .

کلام آخر

به عنوان کسی که عالم به تاریخ و روابط بین الملل است ومنتقد جدی حاکمیت، با حفظ مواضع منتقدانه خود، به روشنفکران و اصحاب قلم ، مشفقانه یاد آور میشوم، با آگاه کردن مردم عزیزی که فدراسیون اقوامی که هویت خود را در گستره سرزمینی که ایران را تشکیل داده است، اهداف رقبا و دشمنان تاریخی وطن عزیزی که ناموس باستانی ماست، ترس و نا امیدی را از مردم دورکرده ، وبا القا روحیه خود باوری و امید و اعتمادملی،  وظیفه روشنفکری خود را به انجام برسانیم، وبا توجه دادن ملت به  حرکت انگشتان دست ترکی فیصل و زبان گستاخ ، بی ادب وبی خرد اهداف شوم دشمنان را به ملت یاد آور شویم، وآگاه باشیم که؛ ” کت بانوی زیبای ایران ” را که اینگونه با وقار و غرور در قلب زمین نشسته را پاس بداریم، زیرا؛ بشریت در آستانه بلوغ عقلی و معرفتی  به میراث عظیم فرهنگی _ تمدنی ما نیازمند است ،همانگونه که ما به جایگاهی که شایسته مقام انسانی فرهیخته خود درین داد وستد تمدنی میدانیم نیازمندیم.

نه به خود باشد آن کس را نه فرهنگ

که وقت آشتی پیش آورد جنگ

به قلم مراد حدادیان

بازدیدها: 14

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.