فهم سیاسی در شعر یا سیاست زدگی ؟
فهم سیاسی در شعر یا سیاست زدگی ؟
بی گمان وقتی از “تعهد” در شعر سخن به میان می آید, منظور آن نیست که شعر همانند بیانیه ای سیاسی عمل نماید زیرا چنین تعریفی آن هم برای شعرفارسی, رسما تقلیل گرایی بوده و حکایت همان شیر بی یال و دم اشکم را خواهد داشت.
اگر چنین باشد و تمامیت شعررا در تعهد _آن هم صرفا تعهد سیاسی_خلاصه کرد, دیگر چرا شعر؟! ,چرا نقد؟ رسما حذب تشکیل گردد موجه ترخواهد بود.
شعر فارسی را نمی توان با شعر دیگر زبان ها و ممالک در مقام مقایسه قرار داد و برایش یک نسخه ی نقد تعریف نمود زیرا شعر فارسی در مقابل ِ(مثلا) شعر غرب, بسیار پیچیده تر است و مقایسه ی این دو باهم, کاری عبث و سهل انگارانه می نماید. همچنین نقد ما که عمدتا وارداتی است, پاسخگوی تحلیل و توضیح شعر فارسی نیست!
چنانکه توضیح و دسته بندی شعرفارسی به شعر برفرض, “متعهد” یا “اجتماعی” و… به نظر, عملی نه چندان درخور شعر فارسی است کمااینکه متاسفانه نقد ادبی ما به طور سنتی این ضعف و نقص بنیادین را داراست و در تقسیم بندی ها و ارزشگذاری ها در نقد ادبی, شعر فارسی پیرو نقد وارداتی به مقولاتی در حد اسم گذاری ها ودسته بندی هایی همچون شعر متعهد, اجتماعی, زبانی, و… تقلیل داده می شود. غافل از آن که همه ی این موارد, در یک ظرف و یکجا جزو لاینفک شعر فارسی است و اتفافا چنین دسته بندی هایی جزو ریزترین و ناچیز ترین جنبه های شعر فارسی به شمار می رود.
شعرفارسی بسیار گسترده است از فلسفه,ریاضیات,نجوم,حکمت,شریعت,زبان,تمدن,فرهنگ,تاریخ,سیاست,اقتصاد,طب,فردیت,وبسیاری از مقولات وجنبه های دیگر را دربر می گیرد!
بنابراین تقلیل شعر فارسی به مثلا ریز فاکتور “تعهد” صرفا عدم شناخت و نقص در نقد را می رساند که متاسفانه چنین است و نقد ما دچار نقص وکاستی است.
فرض کنید از شعرحافظ صرفا جنبه ی اجتماعی آن را ببینیم یا شاهنامه را درحد جنبه ی سیاسی آن تقلیل دهیم!
حال چنانکه با همین نقد معیوب, از شعر باباچاهی بخواهیم که در برابر ریز فاکتور سیاست “موضع” اتخاذ نماید؟
در این صورت, آیا به تمامیت شعر فارسی و همچنین به شعر علی باباچاهی که سرشار از صدها ریزفاکتور و ابرفاکتورهای فلسفی, تاریخی,انتقادی,ادبی, کهن الگویی,زبانی و…است, بی انصافی نکرده و آن را در حد یک ریزفاکتور جزمی گرا تقلیل نداده ایم؟!
به نظرتان اینکه برخی منتقدان, شعر شاملو را در حد مولفه ی “تعهد” درشعر تقلیل می دهند ظلمی نادانسته و چشم بسته به شعر وسیع شاملو انجام نداده اند؟
متاسفانه همانطور که در بالاتر ذکر آن رفت, نقد ما نقص دارد و رهیافت خروج از این عیوب و نقایص هم صرفا ارتقای نقد در حد شان شعر فارسی می باشد.
تاسف انگیز آن که هرکس به خود اجازه داده و با عنوان نقد, برای نقد و شعر, تکلیف تعریف می کند. واقعا عبارت “موضع گیری کردن” چه معنی می تواند در نقد داشته باشد؟!
چرا نا آگاهانه گمان می رود که می توان و اجازه هست که هر اصطلاح و مفهوم دل بخواهی را به نقد وارد نمود آن هم بدونِ پذیرش هیچ مسئولیتی!.
“اتخاذ موضع شعری” چه معنی ای در حوزه ی نقد حرفه ای می تواند داشته باشد؟!
#علی_باباجاهی
#ثریا_کهریزی
بازدیدها: 2
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0