دوگانگی زیست مجازی و زیست واقعی
گذرایی مجاز مجاز در وضعِ پایداری نیست. در ذات خود گذراست؛ در وضعِ استعاری و عبور است. در امر مجاز ثبات وجود ندارد. دایم در گذر است. نه عکس، نه فیلم، نه نوشته و نه اظهارات صوتی، هیچکدام پایدار نیست. همگی در گذر مدام و در عبور استعارهای خود هستند. دیگر کمتر کسی عکس یادمانی
گذرایی مجاز
مجاز در وضعِ پایداری نیست. در ذات خود گذراست؛ در وضعِ استعاری و عبور است.
در امر مجاز ثبات وجود ندارد. دایم در گذر است. نه عکس، نه فیلم، نه نوشته و نه اظهارات صوتی، هیچکدام پایدار نیست. همگی در گذر مدام و در عبور استعارهای خود هستند.
دیگر کمتر کسی عکس یادمانی از لحظهای و موقعیتی را میتواند نگهدارد مگر که بر کاغذ چاپش کند یا در “فلش” – “حافظه” – های گوناگون وارد کند ورنه تحت ذخیره، چندی میماند و از بس عکسهای دیگر بعد از آن افزوده میشود که به پس رانده میشود و میرود. آنقدر دور میشود که دیگر نمیتوان زندهاش کرد. نه مثل عکسهای روی کاغذ که در گذشته جاری بود و هنوز آنها را داریم و یادگاریهای ما هستند.
سیالیت در برخی صفحات مجازی بسیار زیاد است. حتی درنگی کوتاه در تکهای از آن میسر نیست. شاید بتوان برای لحظهای درون رودخانهای پا گذاشت و بنا بر آن تعبیر قدیمی، تکرار ناشدنی نیز باشد امّا در خصوص مجاز در این حدّ هم نیست.
در شبکه های مجازی هر متنی در عبور و گذراییست. ایستایی ندارد زیرا امکان نگهداری میسر نیست بعکس کتابها و مجلات. و این از مزیتهای کتاب و مجلات است که ماندگار میشوند و در ذات خود، قابلیت ارجاعِ پیوسته را فراهم میکنند؛ بدون تغییر، با ثبات.
دنیای مجازی دنیای ناپایداری است. تعمداً اسم دنیا را به کار بردم تا حقارتش در برابر پایداری جهان واقعی، قرار گیرد.
هر کس به آن چیزها بیندیشد که توانسته در سالهای اخیر بیافریند و به خیال نگهداشت برای آیندگان بوده است باید بداند برخی از عکسها و فیلمها و متنها و … خواهند ماند امّا نه همگیشان. درست مانند عهد قدیم که از آفریدهها، اندکیشان باقی میماند. و حالا نه حکومتها و تجاوزات نظامی و چپاولها و … ، بلکه صرف نگارش و تولید در صفحهها و شبکههای مجازی، موجب نابودی را فراهم میکنند و به عبارتی؛ نه عامل بقا، بلکه عامل زوال شدهاند.
پس این همه تکاپو برای تولید عکسهای مکرر و فیلمها و متنها چه فایدهای دارد؟
در شبکههای ادبی در هر چند دقیقه یک متن یا عکس و … گذاشته میشود. ممیزی چندان و انتخابی هم وجود ندارد. همگان مختارند بفرستند و کمتر کسی فرصت میکند همه را دنبال کند یا بخواند. این نمایش و تظاهر مدام و پیآپی برای چیست؟ این عرضِ حالها و حالتها، این نمایش مستمرِ خود چه فایدهای دارد؟ چه اندازه از آنها باقی میماند؟ در این عبور مداوم در ناپایداری.
اگر تکرار به پایداری منجر میشود چنانکه در امر یادگیری رخ میدهد؛ بر این گمانم که در مجاز چنین نیست و امری بیهوده است.
آذرماه نودونه
بازدیدها: 2
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0