درسا گومهء
برابری در برابر قانون نیاز شهروندی
با نگاه به ساختار بروکراتیک جامعه ما امروز شاهد رفتارهایی هستیم که جای قانون و روابط سیستماتیک را گرفته است. مبنای عملکرد کارمندان ،کارکنان و مدیران دیگر نه بخشنامهها و قوانین درون سازمانی و حتی بالادستی بلکه روابط خویشاوندی،فکری،حزبی،رفاقت ،سفارش ،زیر میزی و… مواردی از این قبیل میباشد!
به جرات میتوان گفت بعضی از کارمندان و کارکنان ضوابط و قوانین مستدل حاکم بر سازمان و ارگان خود را مطالعه نکرده و آگاهی ندارند. متاسفانه یکی از بحرانهای جدی در ساختار بروکراتیک ما فراموشی،بی توجهی به قوانین و دستورالعملها است.در اینجا نیازی به واکاوی روابط میان بوروکراسی و دموکراسی نیست ،هرچند مهم است اما در این مقال بحث برسر بوروکراسی انگلی و بیمار جامعه ماست!
در برداشت منفی و بدبینانه از بوروکراسیها، در بسیاری از کشورهای دنیا با همین بوروکراسی توانسته اند -حتی بدون دموکراسی و معیارهای عام آن در جهان امروز- توسعه و آرامش نسبی و رضایتمندانهای را بوجود بیاورند. تردید نیست بوروکراسی یا دیوان سالاری در وحه مثبت و کارآمدش بر پایه اصولی مانند رعایت سخت گیرانه قواعد و قوانین، تقسیم کار، مدیریت حرفه ای، ایجاد تعهد و کنترل سلسله مراتبی، توانسته در تعدادی از کشورهای جهان توسعه و پیشرفت محیرالعقولی را بوجود بیاورد،حالا دموکراسی ایدهآل نیست که نباشد مهم پیشرفت و رفاه و آرامش جامعه است! در ضمن بوروکراسی در شکل ایده آل خود، غیر شخصی و عقلانی است و مبتنی بر قواعد و ضوابط است و ارتباطات و روابط در آن نقشی ندارند. یک سازمان بوروکراتیک می تواند یک سازمان دولتی و یا یک موسسه خصوصی باشد و یا هر کدام از بخشهای اداری در درون یک جامعه که تنها و تنها معیار، قواعد و قوانین حاکم بر آنها میباشد یعنی رعایت و ارجاع به نص صریح قوانین ،بخشنامهها وضوابظ صریح و مستدل نه روابط شخصی،رشوه، روابط حزبی،عقیدتی،جناحی،قومی و یا هر نوع رابطهای فراتر از قانون و مقررات!
در حالی که ماکس وبر به صراحت طرفدار استقرار بوروکراسیها نبود، اما معتقد بود بوروکراسی کارآمدترین شکل سازماندهی فعالیتهای انسانی را فراهم میکند.به نظر وبر بوروکراسی شکلی از اختیار بر مبنای عقلانیت و قانون مندی است، شکل بوروکراتیک به این دلیل عقلایی است که در چهارچوب آن، هر وسیله ای به صورت آگاهانه برای دستیابی و تحقق اهداف مشخص طراحی می شود و به این دلیل قانونی است که فقط در محدوده قانون به افراد اجازه می دهد که به اعمال اختیار و صدور دستور بپردازند. به عبارت دیگر قدرت به وسیله قانون اعطاء شده و به وسیله آن نیز سلب می شود و به همین دلیل این نوع اختیار مبنای اصلی نظریه بوروکراسی را تشکیل می دهد.
کشورهای از قبیل چین ، امارات،عربستان و… کشورهایی نیستند که یک دموکراسی پویا مبنا ومعیار ساختارهای،سیاسی، اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی باشد بلکه با یک بوروکراسی موفق توانستهاند توسعه و پیشرفت را برای جامعه بوجود بیاورد.متاسفانه در کشور ما حتی شاهد این نوع بوروکراسی هدفمند هم نیستیم. کافیست به سازمانها و ادارات مختلف برای انجام کار اداری مراجعه کرده باشیم تنها چیزی که فراموش شده است رعایت قوانین و مقررات است در این جا روابط و رفاقت کاملا جای قوانین و دستورالعمل ها را گرفتهاست. به عبارت سادهتر کارمندان و کارکنان و حتی بعضی مدیران، سلایق شخصی ،روابط و رفاقت را بر ضوابط و قوانین ارجح می دانند وما شاهد یک بی عدالتی شایع هستیم و اکثر ما از این بی عدالتی ها رنج می بریم و دیگر متاسفانه تبدیل به یک هنجار بروکراتیک شده است.کافیست یکی از مراجعه کنندگان با مدیر سازمان مربوطه یا یکی از کارکنان سازمانها و ادارات و یا حتی آبدارچی رابطهای داشته باشد!در این جا قانوان و مقررات در لابلای گفت ولطفها و خوش وبشها فراموش شده و آن کارکنان و مدیران هم بی هیچ واهمهای تا پایان بازنشستگی همین رویه را در پیش می گیرند! دلیل آن ساده است چون رعایت نکردن قوانین و ترجیح دادن همین روابط بر قوانین و تکرار بیمهابای آن در طول سالیان در کشور به او یاد داده است که او نیز روزی به سازمان دیگری مراجعه میکند که همان دوست شخصی یا حزبی او در آنجا مسئولیتی دارد، بنابراین چه بهتر که رفاقت را پیشه بگیرد!این بده و بستان های عاطفی در درون بوروکراسی ما امروز به رویهای عادی و حتی ارزشمند تبدیل شده است که نه تنها ضد هنجار نیست بلکه هنجارمند هم هست چون یاد گرفتهایم در درون این بروکراسی فقط روابط و رفاقت،کارساز و مشکل گشای نهاییست نه ضوابط و قوانین!
بازدیدها: 7
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0