عبدالله سلیمانی
یادداشت سردبیر
🎆مهگرکه «سهعدی»ی کوردی زوانی عاشقه«پهر تهو»
علی اشرف نوبتی ششم مهر ۱۳۱۰ در کرمانشاه متولد شد و امروز (پنجم بهمن) در سن ۹۰ سالگی درگذشت. پرتو هم به زبان فارسی و هم به زبان کردی شعر میگفت. مجموعه اشعار او در کتابی به نام «کوچه باغیها» به کوشش محمدعلی سلطانی به چاپ رسیده است. در چاپ سوم به سال(۱۳۸۹)در پایان اشعار فارسی،سروده هایی به زبان کردی ونیز فارسی محلی اضافه شد.
با وجود حجم اندک سروده های کردی ،بدون تردید زنده یاد پرتو کرمانشاهی را باید جزو شاعران دوزبانه دانست.
در ادبیات فارسی شاعران دو زبانهای داریم که در جغرافیای زیست بوم خود،احترام و جایگاه معنوی والایی دارندو اشعار آنها بخشی از خاطرات ،تعلقات ذوقی،زمزمهها وخلوتهای مردمانش است؛ شاعرانی که تعلقات ،خلقیات ،آداب ورسوم و به طور کلی فرهنگ مردمان زادگاه و جغرافیای فرهنگی شهرشان را در سرودههای خود به زبان محلی بازتاب دادهاند. برای نمونه استاد شهریار در آذربایجان ایران یکی از شاعران بلند آوازه دو زبانه است که اشعار و ترانه های او(حیدربابا )، ورد زبان مردمان شهر و دیار خود است.زنده یاد پرتو کرمانشاهی ،همان جایگاه و اعتبار را در ذهن و ذوق مردمان کرد زبان کرمانشاه دارد. غزل ها و اشعار فارسی پرتو کرمانشاهی در عرصه زبان و زیبایی شناسی غزل معاصر،تفاوتها وتمایزات آن در حد و اندازه ای نیست ،که بشود او را غزل سرایی متفاوت دانست. اما از همین مجموعه غزلیاتی که در کتاب کوچه باغی ها منتشر شدهاست گویای تسلط و توانایی شاعر در اجرای سازوکارهای غزل است. در میان این مجموعه شعر ،غزلهای گیرا و محکم هم می بینیم که لذت هنریِ عمیق نصیب ذهن و ذوق خواننده میکند ، غزل «باغ صنوبر» نمونهای از آن است:
شکستن نخل غرور و چه غمگنانه شکست
. به چشم خسته شب، خواب از این فسانه شکست.
مگر به باغ صنوبر هزیمت افتاده است
که لاله پرچم خونین بر شانه شکست
….
چرا رواق ستم پس فرو نمی ریزد
ستون قامت یاران ز تازیانه شکست
گره به گریه خونین چگونه بگشایم….(کوچهباغیها،۱۳۸۹:۸۶)
به طور معمول تجربه های فردی شاعر در غزلیات این مجموعه، در محدوده سنتهای شعر فارسی است. نوآوری ها در اندازهای نیست که تمایز وتفاوتی را ایجاد کرده باشدوتشخص خاصی به غزل او داده باشد.از جنبه معنا و محتوا هم ،استاد مفاهیم بلند انسانی را در غزلیات خود در دایره واژگانی مشخص بازتاب داده است؛ دغدغه هایی که سراسر انسانی اند و امروزی ،چالشهای فرهنگی امروز ماست که محو وکم رنگ شدهاند.دغدغهها و اضطراب های عاطفی -اجتماعی شاعر،نه در حد شعار و پند و اندرز بلکه او خود عملا در زندگی شخصی و اجتماعی،تمام قد رعایت کردهاست.خوانندهای که شناختی از شخصیت شاعر داشته باشد،به درستی تمام آن وارستگی ها،متانت ،بزرگ منشی،عزت نفس،مجیز نگفتنها ، نجابت و… را در ذوقیات شاعر هم می بیند .خوی و منشی که گاه به شکل تغزلات اجتماعی در قالب غزلش تنیده است.در کنار عناصر ومولفه ها زیست بوم شاعر، مضامین دیگری نظیر :جنگ و تاثیرات آن، خراب و خرابی های جنگ ،حرمان ها ونوستالژی پررنگ وسیال، ،شکوه از دست رفته -تعلقات شاعر- درکنار ارزش های انسانی،در شعر او تنیدهاست.آنچه را که روزگاری در این دیار جلوه ای داشته است و اکنون کمرنگ گردیده است: ارزش های انسانی ،عواطف واحساسات ، رفتارهای مردمی و….
هر چند بیشتر اشعار این دیوان به صورت شعر کلاسیک و به زبان فارسی هستند،اما
اشعار کردی در انتهای کتاب به چاپ رسیده است که در زمان انتشار به عنوان نمونه های برجسته ای از شعر کردی کرمانشاهی مورد توجه قرار گرفت. همین حجم اندک اشعار کافی بود که نام شاعر اش را فراگیر کند. اشعاری که به سرعت ورد زبان مردم و مشتاقان زبان کردی کرد:
واکه چاکی سینهکهت دهرس وکتاوم ههریهسه//بومه نهذری ئهودهمه جامی شهراوم ههریهسه
و:
رشن دل تو خوهش بو ساقی ئهگهر م دیمه
کهس گیان وه دهر نیهویدن لهی سال نا سهواوه
نیز:
برشن دواره برشن ، ساقی دلم کهواوه
شیتم که تا نهزانم ، زانستنم عهزاوه
مهمتر از همه شعر معروف «ارمنی» که به وزن عروضی وبه گویش کرمانشاهی سروده شده است ،به سرعت نام بلندِ زنده یاد پرتو را ،بر افواه مشتاق مردم دیارش،جاری کرد.
بخش عمده آوازه و شهرت این شاعر کرمانشاهی در بین مردم همین غزل ارمنی است که به وسیله چند خواننده کرد اجرا شده است .این شعر توانست به تنهایی نام و آوازه شاعرش را به اندازه چند مجموعه شعر، فراگیر و زبانزد کند.به نظر شخصی اینجانب اگر زنده یاد پرتو هیچ شعری به زبان فارسی نمی سرود، همین اشعار کردیِ اندک- به ویژه شعر «ارمنی»- کافی بود تا نام شاعرش را در ذهن و ذوق مردم کرمانشاه،جار بزند:
ئاوارەگەێ بێچارەگەێ بێخانمانم ئەرمەنی
ماڵت نیەزانم ھا لە کوو،
ڕووھم ڕەوانم ئەرمەنی
شیرینزوانم ئەرمەنی دەردت وە گیانم ئەرمەنی
ترسم وەگەردم تا نەکەی، بۊشی بچوو، دەر وا نەکەی ئەمجا مە دی دێوانەگەێ ئاگروەگیانم ئەرمەنی
ت باو موسڵمانی بکە، لەی گەورە مێمانی بکە ھەرچی کە خوەت زانی بکە، من ناتوانم ئەرمەنی…
ترانهها و اشعار محلی یکی از عناصر مهم فرهنگ بومی بهشمار میآیند که ساختار روایی -روایتگونهای- دارند،خیلی سریع مخاطبان بیشماری را هر روز تکثیر می کند چرا که کارکردهای مختلفی در زندگی مردمان شهر خود دارد. در دل گزاره های این شعر،میشود از زاویهی فرهنگی،روانشناختی تحلیلهای دقیقی ارائه کرد.موسیقی مطنطن شعر که تلفیقی زیبا (موسیقی عروضی ،کناری لفظی ودرونی ) یکجا در خود دارد. یکی از ویژگی های این غزل کردی حضور ردیف ارمنی است از آنجا که نیما قافیه را زنگ مطلب دانسته است در این شعر پرتو کرمانشاهی ردیف «ارمنی» همان جایگاه مورد نظر نیما را دارد. در هر بیت وجود ردیف ارمنی نه تنها اسباب ملالت خواننده نمی شود بلکه نقش هنری و زیبایی شناسانهی ویژهای را ایفا کرده است در هربیت اسباب تداعی مضامین ومولفههایی فرهنگی ،قومی ،اجتماعی و…میشود.وجود هنری ردیف والبته قافیههای درونی در کنار مضامین ظریف شعر باعث شده اکثر مردمان کوچه وبازار -از هر گروه و طبقهای- آن را از بر داشته باشند و در احوالات مختلف زمزمهاش کنند. خود واژه «ارمنی» در ذهن وجان مردم کرمانشاه ،جدا از زیست سالیان دراز این کیش مذهبی،از جهات و جنبههای دیگری،تاویل بردار است و یک مولفه زیستی وجغرافیایی است زیرا در حافظه ذهنی مخاطبان و خوانندگان کرمانشاهی ،تعمیق می یابد.از بعد فرهنگی وقومی ،ارمنی های زیادی دراین شهر زندگی کرده اند و مروادات بسیار دوستانهای با مردم داشتهاند و از بعد مدنی هم، شهروندانی مسولیت پذیر بودهاند که هر کجا زندگی کردهاند نقش فعال و مثبتی داشتهاند. تا پیش از انقلاب در ایران، مسیحیان بسیاری در کرمانشاه میزیستند. کلیسای بزرگی با نام کلیسای قلب مقدس مسیح متعلق به ارمنیان در خیابان مدرس عبادتگاههای مسیحیان کرمانشاه بوده…
بازار ارمنی کرمانشاه یکی دیگر از این مکانهاست.
این شعر همانطور که گفته شد بر وزن عروضی سروده شده است و شاعر با هنرمندی تمام توانسته است گویش کردی کرمانشاهی را با ظرافت و قدرت بر پایه های اوزان عروضی جاری کند. غنای عاطفی موجود در شعر گویای این است که شاعر این شعر را در ناب ترین حالات و آنات شاعرانه سروده است. شعری «پرتابی» که بدون تردید از اعماق شاعر بر زبانی ویژه تنیده است.
نکته دیگر در مورد این شعر باید یادآوری کرد این است
که شعر ارمنی ویژگی های ترانه را دارد هرچند مستفعلن از اوزان طرب انگیز و خیزابی و هیجان انگیز است اما نسبت به دیگر اوزان شاد و طرب انگیز ،شادی کمتری دارد.
شعر/ترانه «ارمنی» هم ویژگیهای شعر را دارد و هم ویژگی های ترانه. سادگی زبان و قابل فهم بودن آن برای عموم مردم عادی،در کنار موضوعی که روایت میشود،بر وجه هنری شعر افزودهاست و آن را به ترانه نزدیک می کند. اما بعضی بیتها، با ورود بعضی ترکیبات و عبارات و خیال انگیزی، ویژگی شعر بودن را هم دارند، اما درکل یک ترانه است. چون در ترانه ،مخاطبان همگی یک برداشت را از متن دارند اما در شعر به خاطر وجود خیال و ترکیبات خاص، متن تاویل پذیر است.از این جهت باید این را ترانه دانست.
از جهت موسیقی بیرونی ،وزنی که شاعر برای آن انتخاب کرده ،در ترانه هم وجود دارد. نکته مهم دیگر اینکه ما ترانه را می شنویم و شعر را می خوانیم متن ارمنی متن ای است شنیدنی و در پاره ای سطرها،خواندنی؛عنصر شنیدنی درآن عنصر غالب است هرچند این نوع وزن را با موضوعاتی این چنینی در غزلیات سعدی فراوان می بینیم .برای مثال از سعدی؛
اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را/
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را
دوش ای پسر می خوردهای چشمت گواهی میدهد/
باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
اما اگر شفافیت در زبان ، انتقال پیام و پرهیز از پیچیدگی در خیال وتصاویر ،مهم ترین تفاوت ترانه با شعر بدانیم،متن ارمنی یک ترانه به گویش کرمانشاهی است. مجموعه این ویژگی ها ونیز ذهنیت خاص مردم کرمانشاه به نقش ارمنی ها ،سرودن آن بوسیله خوانندگان و…به این ترانه زنده یاد پرتو کرمانشاهی،لطف هنری ویژهای داده است .خواندن این ترانه از حنجرهی مرحوم حمید حمیدی و…را نباید فراموش کرد.سوز صدای این خواننده در ترانهای به همین عنوان(ارمنی ) توانست نام پرتو و ترانه ارمنی را در خاطره جمعی مردمان این دیار،ماندگار کند.زیرا به زبان استاد پرتو باید گفت:
مهگرکه «سهعدی»ی کوردی زوانی عاشقه«پهر تهو»//
که نوقلی تهر له دهمی وارد وشهکهر شنیدن
یادش گرامی و روانش شاد.
بازدیدها: 5
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0